به گزارش شهرآرانیوز؛ «نمیدونم کی، کجا و چطوری این اتفاق افتاد. با فرزاد توی اینستا آشنا شدم. اولش یه رابطه معمولی بود. به خودم که اومدم، دیدم همهاش دنبال بهانه میگردم که به فرزاد پیام بدم. پیامهاش رو چندبار میخوندم. از اینکه اینقدر درکم میکرد، حس خوبی داشتم. انگار مسیر زندگیام رو تا الان اشتباه اومده بودم.
فرزاد هم درست مثل خودم بود. از بیتوجهی همسرش و وقتگذرونیهاش با هرکسی غیر از خودش شاکی بود. هردومون تنها و خسته و پشیمون از ازدواجمون بودیم. رابطه پنهانیمون به همین منوال یکسالی طول کشید تا اینکه هردومون تصمیم گرفتیم از همسرامون جدا بشیم. ولی همسرم حاضر نبود زیربار به قول خودش این ننگ بره. همین مسئله اون اتفاق تلخ رو رقم زد و من حالا به اتهام همدستی در قتل اینجام.»
مشابه این اتفاق و اعترافهای تلخ را که صفحه حوادث روزنامهها را سیاه کردهاست، این روزها کموبیش شنیده و خواندهایم. اتفاقی که بهظاهر از نتیجه خیانت یک زن و مرد میگوید ولی در آن سوی ماجرا پرده از یک واقعیت تلخ برمیدارد. واقعیتی که معمولا نادیده گرفته میشود و کسی بهدنبال ریشهیابی آن نمیرود تا از اتفاقهای مشابه زیادی در این حوزه پیشگیری کند.
منظورمان بیتوجهی بین همسران بهویژه از سوی مردان است که همسران تشنه محبت و توجهشان را ناخواسته در مسیرهای اشتباهی پیش میبرند و آینده تلخی را برای هر دو طرفشان رقم میزنند. موضوعی که امروز و به مناسبت روزجهانی زن بهانه گفتوگوی ما با الهام اعلمیدوست، روانشناس و مشاور حوزه همسران شد تا زنگ خطر آن را برای خانوادهها به صدا درآوریم.
خشونت انواع مختلفی دارد و فقط به زد و خورد و کبودی بدن ختم نمیشود. گاهی جسمی است و خودش را در قالب رفتارهایی مانند کتککاری نشان میدهد، گاهی کلامی میشود و با رفتارهایی مانند توهین و تحقیر بروز میکند و گاهی هم عاطفه را نشانه میگیرد و با رفتارهایی مانند بیتوجهی و بیمحلی زخم کاریاش را بر روح و روان ما وارد میکند، درحالیکه از بیرون احساس میکنیم همه چیز روبهراه است. با این نگاه خیلی باید مراقب رفتارهایمان بهویژه در زندگی مشترک باشیم که ساعتهای طولانی از روز را باهم سپری میکنیم، چون هر رفتار ما میتواند ناخواسته آسیبی را به طرف مقابلمان وارد کند.
بیتوجهی و کممحلی در زندگی مشترک از سوی هرکدام از همسران که باشد، آزاردهنده است، میخواهد عمدی باشد یا غیرعمدی. با این همه، زنان بسیار بیشتر از مردان در این زمینه آسیب روحی خواهند دید، چون توجه جزو نیازهای طبیعی و اولیه زنان محسوب میشود، درحالیکه برای مردان اولویت اول نیست. این اتفاق میتواند بهدنبال علتهای زیادی در زندگی مشترک بیفتد که در ادامه به تعدادی از آنها اشارهای گذرا داریم.
بیتوجهی به اطرافیان بهویژه همسر گاهی بخشی از سبک شخصیتی یک مرد است، مانند مردهایی که رفیقباز هستند یا پدرانی با همین سبک شخصیتی دارند.
این مشکل معمولا پایه ژنتیکی دارد، مانند مردان خودشیفته یا ضداجتماعی که نمیتوانند رابطه درستی با همسرانشان برقرار کنند.
مشکلات حلنشده زندگی مشترک که روی هم تلنبار میشوند در گذر زمان سبب نارضایتی، سردی رابطه و بیتوجهی مرد به همسرش میشود.
گاهی خواستههای بیش از اندازه زن یا جاهطلبی مرد سبب میشود تا مرد افراطی در کار و حرفه خودش غرق شود و توجهی به همسرش نداشتهباشد.
گاهی علت بیتوجهی مرد هیچکدام از مشکلات گفته شده و رابطه دونفرهشان نیست، بلکه ورود فرد جدیدی سبب درگیری ذهنی او و بیتوجهی به همسرش شدهاست.
برای اینکه رابطهای شکل بگیرد، ما به سطحی از ارتباط نیاز داریم که حس خوبی از آن بگیریم. درغیر این صورت رابطه ما یا به سمت طلاق عاطفی یا وابستگی شدید پیش خواهد رفت که هر دو آسیبزاست. در اینجا صحبت ما درباره بیتوجهی است که سطح ارتباط را از حد متعادل و متعارفش کمتر میکند و سبب مشکل میشود. برای اینکه بدانید این بیتوجهی از سوی مردان چه آثار منفی برای زنان با خود بههمراه دارد، به این چند نمونه توجه کنید.
در بیشتر مواقع وقتی مردی نسبت به همسرش بیتوجه میشود، این زن است که احساس ناکارآمدی و بیکفایتی میکند و خودش را زیر سؤال میبرد، چون احساس میکند بهاندازه کافی خوب نبودهاست یا عیب و ایرادی داشته که همسرش نسبت به او بیتوجه شدهاست.
پرسشهای بیپاسخی که برای زن در برابر بیتوجهی همسرش پیش میآید او را به یک دور باطل از احساس شکست و بیکفایتی و سردی رابطه میکشاند که سبب بیتفاوتی و فاصله گرفتن بیشتر او از همسرش و حس افسردگی میشود.
شاید در ابتدای ماجرا زن بهدنبال پیدا کردن پاسخی برای مشکلش و علتی برای بیتوجهی همسرش باشد، کمکم یاد میگیرد که او هم بیتفاوت باشد و دلمشغولیهای دیگری برای خودش ایجاد کند، مانند سرگرم شدن با کار یا دوستان.
دورشدن زن از همسرش به هردلیلی که اتفاق بیفتد معمولا سبب رها کردن زندگی مشترک میشود، چون او دیگر انگیزهای برای تلاش بیشتر ندارد. طبیعی است که در این بین فرزندان هم قربانی شوند و مادر آنها را بهخاطر حس ناکارآمدی که دارد به حال خودشان رها کند.
درگذشته معمولا زنان از راهکاری به اسم سوختن و ساختن برای مقابله با این مسئله استفاده میکردند ولی الان با تغییرات زیادی که در سبک زندگی ایجاد شده و بهویژه تأثیری که فضای مجازی بر نوع نگرش و بینش جامعه گذاشته، سبب شدهاست تا زنان احساس کنند جای خالی این بیتوجهی را میتوانند با جایگزینهای دیگری پر کنند و ناخواسته وارد ارتباطهایی خلاف عرف و شرع شوند که نتیجهای جز بههمخوردن زندگی مشترکشان ندارد.
حالا بیایید باهم نقطه مقابل این مسئله را تصور کنیم. یعنی مرد همسرش را در کانون توجه خودش قرار میدهد و او را به اولویت نخست زندگیاش تبدیل میکند. در این شرایط ما با زنی روبهرو هستیم که احساس ارزشمندی و کارآمدی زیادی در رابطه دونفره و زندگی مشترکشان دارد و دیگر نگران کمتوجهی همسرش نیست.
طبیعی است وقتی زنی بهاندازه کافی خود را خوب، زیبا و لایق بداند، احساس عزتنفس بیشتری هم پیدا میکند، درنتیجه بهجای تلاش بیهوده برای جلب توجه دیگران از ظرفیت و توانمندیهای خودش برای تقویت جنبههای مثبت زندگی مشترکش بیشتر استفاده میکند و با این کار جریانی از حس خوب و ارزشمندی را در زندگی جاری خواهد کرد که از او به همسر و فرزندانش و از آنها به او منتقل خواهدشد.
نتیجه این آرامش هم مشخص است. این موقعیت به مرد زمینه رشد و شکوفایی بیشتری را در زندگی میدهد و به او کمک میکند تا تابآوریاش را افزایش دهد و راحتتر از سد مشکلات اجتماعی بگذرد. خلاصه اینکه این توجه به زن در زندگی مشترک میتواند یک بازی بُردبُرد برای هردوی آنها باشد.
مشکل هرچه باشد گفتوگو همیشه معجزه میکند. منظورمان از گفتوگو مکالمهای یکطرفه نیست، بلکه دوطرف باید بتوانند در فضایی آرام و بدون تنش و جبههگیری حرفهای هم را بشنوند و آنچه را آزارشان میدهد راحت به زبان بیاورند. درغیر اینصورت کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس تنها راهحلی است که باید برای ریشهیابی این مشکل درپیش گرفت، بهویژه زمانی که مشکل مربوط به سبک شخصیتی یا یک اختلال شخصیتی در مرد باشد.
درچنین مواقعی رواندرمانی تنها راهکاری است که کمک میکند تا مرد با واقعیتهای زندگیاش راحتتر کنار بیاید. همچنین توصیه میشود همسران بهجای نادیده گرفتن و سرپوش گذاشتن روی مشکلات زندگی مشترکشان، آنها را با کمک هم یا یک مشاور و روانشناس حل کنند تا انباشت آنها روی هم سبب تنش بیشتر یا سردی در رابطهشان نشود.